ابوالعباس احمد بن محمد بن سلیمان. گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا (زرسازی) می ورزید. او راست: کتاب الافصاح و الایضاح فی برانیات. کتاب الجامع برانیات. کتاب الملاغم. کتاب المعجونات. کتاب التخمیر. (ابن الندیم)
ابوالعباس احمد بن محمد بن سلیمان. گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا (زرسازی) می ورزید. او راست: کتاب الافصاح و الایضاح فی برانیات. کتاب الجامع برانیات. کتاب الملاغم. کتاب المعجونات. کتاب التخمیر. (ابن الندیم)
ابن سلیمان بن مظفر نبهانی. از پادشاهان دولت نبهانیه در بلاد عمان است. بعد از وفات عرار بن فلاح در سال 1024 هجری قمری ولایت یافت. و این ولایت مدت دو ماه ادامه داشت تا اینکه در حصن القربه درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 104)
ابن سلیمان بن مظفر نبهانی. از پادشاهان دولت نبهانیه در بلاد عمان است. بعد از وفات عرار بن فلاح در سال 1024 هجری قمری ولایت یافت. و این ولایت مدت دو ماه ادامه داشت تا اینکه در حصن القربه درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 104)
ابن سلیمان بن یحیی بن حفصه یزید از شاعران درجۀ یک عرب است. جد او ابوحفصه مولای مروان بن حکم بود. مروان به سال 105 هجری قمری متولد شد و در عصر امویان در یمامه پرورش یافت و در اوایل عصر عباسی بزیست و المهدی و هارون الرشید و معن بن زائده را مدح گفت و صلات فراوانی از آنها بگرفت و ثروتی کلان بهم زد و به سال 182 هجری قمری در بغداد درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 95)
ابن سلیمان بن یحیی بن حفصه یزید از شاعران درجۀ یک عرب است. جد او ابوحفصه مولای مروان بن حکم بود. مروان به سال 105 هجری قمری متولد شد و در عصر امویان در یمامه پرورش یافت و در اوایل عصر عباسی بزیست و المهدی و هارون الرشید و معن بن زائده را مدح گفت و صلات فراوانی از آنها بگرفت و ثروتی کلان بهم زد و به سال 182 هجری قمری در بغداد درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 95)
ابن سلیمان بن علی عباسی، امیر و والی بصره در زمان خلافت المهدی عباسی بود و تا سال 173 هجری قمری که درگذشت در همین سمت باقی ماند. محمد بن سلیمان تمایل زیادی به تصاحب مقام خلافت داشت اما از بیم المهدی و هارون الرشید این خواسته را اعلام ننمود. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 902)
ابن سلیمان بن علی عباسی، امیر و والی بصره در زمان خلافت المهدی عباسی بود و تا سال 173 هجری قمری که درگذشت در همین سمت باقی ماند. محمد بن سلیمان تمایل زیادی به تصاحب مقام خلافت داشت اما از بیم المهدی و هارون الرشید این خواسته را اعلام ننمود. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 902)
ابن سلیمان. وی طبیب و حکیم و ریاضی دان و فلکی و از مردم مصر بود. و در روزگار العزیز بالله و فرزندش الحاکم می زیست و زمان الظاهر لاعزار دین الله فرزند الحاکم را نیز درک کرد. او راست: 1- اختصار کتاب الحاوی، در طب. 2- الامثله و التجارب و الاخبار و النکت والخواص الطبیه المنتزعه من کتب ابقراط و جالینوس و غیرهما. 3- التعالیق الفلسفیه، که در سال 411 هجری قمری در حلب شروع به نگاشتن آن کرد. 4- مقاله أرسطوطالیس فی الابصار و تعدید شکوک فی کواکب الذنب. 5- مقالهفی أن قبول الجسم التجزؤ لایقف و لایتنهی. (از معجم المؤلفین از عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 90)
ابن سلیمان. وی طبیب و حکیم و ریاضی دان و فلکی و از مردم مصر بود. و در روزگار العزیز بالله و فرزندش الحاکم می زیست و زمان الظاهر لاعزار دین الله فرزند الحاکم را نیز درک کرد. او راست: 1- اختصار کتاب الحاوی، در طب. 2- الامثله و التجارب و الاخبار و النکت والخواص الطبیه المنتزعه من کتب ابقراط و جالینوس و غیرهما. 3- التعالیق الفلسفیه، که در سال 411 هجری قمری در حلب شروع به نگاشتن آن کرد. 4- مقاله أرسطوطالیس فی الابصار و تعدید شکوک فی کواکب الذنب. 5- مقالهفی أن قبول الجسم التجزؤ لایقف و لایتنهی. (از معجم المؤلفین از عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 90)
ابن سلیمان. ابوصالح تابعی است. واژه تابعی در تاریخ اسلام به فردی اطلاق می شود که یکی از یاران پیامبر را دیده و از او علم آموخته است، اما خود موفق به ملاقات با پیامبر اکرم (ص) نشده است. تابعین در سده اول هجری می زیستند و نقش مهمی در توسعه معارف اسلامی، به ویژه در زمینه روایت حدیث و فقه داشتند. نام های بزرگی چون حسن بصری، سعید بن مسیب و عطاء بن ابی رباح در شمار تابعین قرار دارند و آثار آنان در منابع معتبر اسلامی ثبت شده است.
ابن سلیمان. ابوصالح تابعی است. واژه تابعی در تاریخ اسلام به فردی اطلاق می شود که یکی از یاران پیامبر را دیده و از او علم آموخته است، اما خود موفق به ملاقات با پیامبر اکرم (ص) نشده است. تابعین در سده اول هجری می زیستند و نقش مهمی در توسعه معارف اسلامی، به ویژه در زمینه روایت حدیث و فقه داشتند. نام های بزرگی چون حسن بصری، سعید بن مسیب و عطاء بن ابی رباح در شمار تابعین قرار دارند و آثار آنان در منابع معتبر اسلامی ثبت شده است.
ابن سلیمان بن عبیدالله بن وهب. وزیر معتضد عباسی است. وی به فضائل بسیار معروف و به عقل و زیرکی و ادب و فضل و دهاء موصوف بود، اما با وجود این فضائل جبار بود و در دین مطعون، و عبدالله بن المعتز شاعر با او دوستی داشت. وی در مدائح آل وهب ابیاتی سروده است و ابن معتز در مرثیۀ قاسم اشعاری گفته است. معتضد بمرد و قاسم وزیر بود. (تجارب السلف چ 1313 ص 196)
ابن سلیمان بن عبیدالله بن وهب. وزیر معتضد عباسی است. وی به فضائل بسیار معروف و به عقل و زیرکی و ادب و فضل و دهاء موصوف بود، اما با وجود این فضائل جبار بود و در دین مطعون، و عبدالله بن المعتز شاعر با او دوستی داشت. وی در مدائح آل وهب ابیاتی سروده است و ابن معتز در مرثیۀ قاسم اشعاری گفته است. معتضد بمرد و قاسم وزیر بود. (تجارب السلف چ 1313 ص 196)
ابن سلیمان بن داود الاندی. قاضی، فقیه، اصولی و حافظ حدیث و مایل به اجتهاد بود. تولد او به سال 549 در ’انده’ از بلاد اندلس بود. قضاوت اشبیلیه و قرطبه و مرسیه و دیگر شهرها یافت و کتابها تصنیف کرد. به سال 612 هجری قمری به غرناطه درگذشت. (از الاعلام زرکلی) (از روضات الجنات ص 453)
ابن سلیمان بن داود الاندی. قاضی، فقیه، اصولی و حافظ حدیث و مایل به اجتهاد بود. تولد او به سال 549 در ’انده’ از بلاد اندلس بود. قضاوت اشبیلیه و قرطبه و مرسیه و دیگر شهرها یافت و کتابها تصنیف کرد. به سال 612 هجری قمری به غرناطه درگذشت. (از الاعلام زرکلی) (از روضات الجنات ص 453)
ابن سلیمان بن وهب الکاتب. از وزراء عباسی و از بزرگان آن دولت بود. 10 سال وزارت المعتضد بالله را یافت. تولد او به سال 226 هجری قمری است و در 288 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن سلیمان بن وهب الکاتب. از وزراء عباسی و از بزرگان آن دولت بود. 10 سال وزارت المعتضد بالله را یافت. تولد او به سال 226 هجری قمری است و در 288 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن سلیمان. محمد بن عثمان بن ابی شیبه گوید:وی مرضی نیست. و او را از غیاث بن عبدالحمید حدیثی غریب است. مستغفری در ترجمه ابوالوقاص در صحابه آن حدیث را اخراج کرده است. (لسان المیزان ج 3 ص 170)
ابن سلیمان. محمد بن عثمان بن ابی شیبه گوید:وی مرضی نیست. و او را از غیاث بن عبدالحمید حدیثی غریب است. مستغفری در ترجمه ابوالوقاص در صحابه آن حدیث را اخراج کرده است. (لسان المیزان ج 3 ص 170)
ابن سلیمان. خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 378) آرد: در سنۀ 524 هجری قمری حاکم سمرقند احمد بن سلیمان نسبت بسلطان در مقام خصومت درآمده رایت فیروزی شعار سنجری از آب آمویه عبور نموده سایۀ وصول بر حدود سمرقند انداخته احمد در شهر متحصن شد بعد از امتداد ایام محاصره و وقوع قحط و غلا، امان طلبیده از شهر بیرون آمد و سلطان یکی از غلامان خاصه را مصحوب خود گردانیده رایت مراجعت برافراخت و پس از چندگاه از احمد عفو کرده بار دیگر او را بسمرقند فرستاد
ابن سلیمان. خوندمیر در حبیب السیر (ج 1 ص 378) آرد: در سنۀ 524 هجری قمری حاکم سمرقند احمد بن سلیمان نسبت بسلطان در مقام خصومت درآمده رایت فیروزی شعار سنجری از آب آمویه عبور نموده سایۀ وصول بر حدود سمرقند انداخته احمد در شهر متحصن شد بعد از امتداد ایام محاصره و وقوع قحط و غلا، امان طلبیده از شهر بیرون آمد و سلطان یکی از غلامان خاصه را مصحوب خود گردانیده رایت مراجعت برافراخت و پس از چندگاه از احمد عفو کرده بار دیگر او را بسمرقند فرستاد
ابن سلیمان بن داود بن محمد بن ابی العباس الطوسی. و اسم ابوالعباس، فضل بن سلیمان بن المهاجربن سنان بن حکیم است. و کنیت احمد ابوعبدالله است. و او مردی از اهل فضل بود و چنانکه خطیب گوید وفات وی در هشتاد وسه سالگی بصفر سنۀ 322 هجری قمری بوده است. ابن شاذان گوید که طوسی خود می گفت که مولد وی 240 است. از او ابوحفص بن شاهین و ابوالفرج اصفهانی صاحب اغانی و ابوعبیدالله المرزبانی روایت کنند و او در روایات صدوق است. محمد بن طاهر المباشر ابوعبدالله معروف به قنینه گوید در مکّه از خضر بن داود شنیدم که سلیمان بن داود طوسی ببریدی بمکّه آمد، زبیر بتازگی از کتاب النسب خویش فارغ شده بود و طوسی هدایای بسیار زبیر را فرستاد و او کتاب النسب خویش را بطوسی هدیه کرد و سلیمان گفت خواهم که این کتاب بر من قرائت کنی و او کتاب را قرائت کرد و سلیمان و پسرش داود هر دو تمام کتاب النسب را از او بشنیدند. و ابوبکر بن شاذان و ابوحفص بن شاهین و ابوعبیدالله المرزبانی و مخلص از احمد بن سلیمان روایت کنند
ابن سلیمان بن داود بن محمد بن ابی العباس الطوسی. و اسم ابوالعباس، فضل بن سلیمان بن المهاجربن سنان بن حکیم است. و کنیت احمد ابوعبدالله است. و او مردی از اهل فضل بود و چنانکه خطیب گوید وفات وی در هشتاد وسه سالگی بصفر سنۀ 322 هجری قمری بوده است. ابن شاذان گوید که طوسی خود می گفت که مولد وی 240 است. از او ابوحفص بن شاهین و ابوالفرج اصفهانی صاحب اغانی و ابوعبیدالله المرزبانی روایت کنند و او در روایات صدوق است. محمد بن طاهر المباشر ابوعبدالله معروف به قنینه گوید در مکّه از خضر بن داود شنیدم که سلیمان بن داود طوسی ببریدی بمکّه آمد، زبیر بتازگی از کتاب النسب خویش فارغ شده بود و طوسی هدایای بسیار زبیر را فرستاد و او کتاب النسب خویش را بطوسی هدیه کرد و سلیمان گفت خواهم که این کتاب بر من قرائت کنی و او کتاب را قرائت کرد و سلیمان و پسرش داود هر دو تمام کتاب النسب را از او بشنیدند. و ابوبکر بن شاذان و ابوحفص بن شاهین و ابوعبیدالله المرزبانی و مخلص از احمد بن سلیمان روایت کنند
انبانچۀ سلیمان. زنبیل سلیمان. حضرت سلیمان علیه السلام انبانی داشت که هر وقت هرچه میخواست ازو برمی آمد. (آنندراج) : اسیر لقمۀ مردم مباش تا باشی توکل تو چو انبانچۀ سلیمان است. ملا وفا هروی (ازآنندراج). لبالب سفرۀ هر مرد دهقان ز نعمت همچو انبان سلیمان. سلیم (از آنندراج)
انبانچۀ سلیمان. زنبیل سلیمان. حضرت سلیمان علیه السلام انبانی داشت که هر وقت هرچه میخواست ازو برمی آمد. (آنندراج) : اسیر لقمۀ مردم مباش تا باشی توکل تو چو انبانچۀ سلیمان است. ملا وفا هروی (ازآنندراج). لبالب سفرۀ هر مرد دهقان ز نعمت همچو انبان سلیمان. سلیم (از آنندراج)
ابن سلیمان جبلی. محدث است. و جبﱡلی قریه ای است بر ساحل دجله. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
ابن سلیمان جبلی. محدث است. و جَبﱡلی قریه ای است بر ساحل دجله. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
ابن سلیمان. محدث است و ابن قتیبه از او روایت کند. (عیون الاخبار ج 2 ص 246 و 306). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 355 و المصاحف سجستانی چ بریل ص 172 و 175 و 180 شود
ابن سلیمان. محدث است و ابن قتیبه از او روایت کند. (عیون الاخبار ج 2 ص 246 و 306). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 355 و المصاحف سجستانی چ بریل ص 172 و 175 و 180 شود
ابن سلیمان صدفی. دارقطنی در سنن خبر منکری از او تخریج کرده و میگوید: حسین کوکبی از خالد از ابوعاصم از ابن جریح از ابوزبیر از شریح حدیثی آورده است. بخاری در ’تاریخ’ این خبر را از ابی عاصم نقل و در ’صحیح’ آن را به شریح منسوب کرده است. (از لسان المیزان ج 2 ص 377)
ابن سلیمان صدفی. دارقطنی در سنن خبر منکری از او تخریج کرده و میگوید: حسین کوکبی از خالد از ابوعاصم از ابن جریح از ابوزبیر از شریح حدیثی آورده است. بخاری در ’تاریخ’ این خبر را از ابی عاصم نقل و در ’صحیح’ آن را به شریح منسوب کرده است. (از لسان المیزان ج 2 ص 377)
ابن سلیمان. از قریۀ سنبلان است. بروایت حمزه علی (ع) را دیدار کرده است و گوید با پدر در کوفه بودم مردی دغسر بر استری سرخ، دلدل نام نشسته و مردم گرد وی فروگرفته درآمد پدر را گفتم: این کیست ؟ گفت: شاهنشاه عرب علی بن ابیطالب است. (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 311)
ابن سلیمان. از قریۀ سنبلان است. بروایت حمزه علی (ع) را دیدار کرده است و گوید با پدر در کوفه بودم مردی دغسر بر استری سرخ، دلدل نام نشسته و مردم گرد وی فروگرفته درآمد پدر را گفتم: این کیست ؟ گفت: شاهنشاه عرب علی بن ابیطالب است. (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 311)
ابن سلیمان بن سمره. وی از محدثان بوده است. (از منتهی الارب). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
ابن سلیمان بن سمره. وی از محدثان بوده است. (از منتهی الارب). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
ابن سلیمان. محدث است. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
ابن سلیمان. محدث است. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
ابن سلیمان. از روات حدیث است. یکی از وظایف مهم روات در تاریخ اسلام، محافظت از اصالت احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) بوده است. این افراد با دقت فراوان در بررسی سندهای روایات و بررسی شرایط راویان، توانسته اند تنها احادیث صحیح را به طور دقیق منتقل کنند. روات در واقع به عنوان حافظان اصلی دین اسلام در برابر تحریفات دینی عمل کرده اند.
ابن سلیمان. از روات حدیث است. یکی از وظایف مهم روات در تاریخ اسلام، محافظت از اصالت احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) بوده است. این افراد با دقت فراوان در بررسی سندهای روایات و بررسی شرایط راویان، توانسته اند تنها احادیث صحیح را به طور دقیق منتقل کنند. روات در واقع به عنوان حافظان اصلی دین اسلام در برابر تحریفات دینی عمل کرده اند.
ابن سلیمان بن عبدالملک از بنی امیه است و چون وی مقیم نواحی روم بودو سلیمان بن عبدالملک در مرض موت از حیات و ممات وی آگاهی نداشت و فرزندان دیگرش خردسال بودند عمر بن عبدالعزیز را بجانشینی خود برگزید. (سیرۀ عمر بن عبدالعزیزص 47) (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 170)
ابن سلیمان بن عبدالملک از بنی امیه است و چون وی مقیم نواحی روم بودو سلیمان بن عبدالملک در مرض موت از حیات و ممات وی آگاهی نداشت و فرزندان دیگرش خردسال بودند عمر بن عبدالعزیز را بجانشینی خود برگزید. (سیرۀ عمر بن عبدالعزیزص 47) (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 170)
ابن سلیمان، شهاب الدوله بغراخان، اولین پادشاه از ملوک ترک ماوراءالنهر معروف به خانیۀ افراسیابیه یاایلیک خانیه است، بغراخان لقب ترکی اوست و لقب اسلامی وی که ظاهراً از دارالخلافۀ بغداد برای او فرستاده بوده اند شهاب الدوله بود، نام بغراخان به قول ابن الاثیر ’هارون بن سلیمان’ و به قول ابن خلدون ’هارون بن فرخان (قزاخان ؟) علی’ بوده است، وی بلاساغون و کاشغر و سایر بلاد ترکستان شرقی را تا حدود چین در تصرف داشت وپایتخت او شهر بلاساغون بود، ابوعلی محمد بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور فرمانفرما و سپهسالار خراسان با هارون داخل عهد سری شده او را به تسخیر بخارا تشویق کرد و با او قرار تقسیم ممالک سامانی را گذاشت، هارون چند بار با پادشاهان سامانی جنگ کرد و در مرتبۀ آخر در دورۀ سلطنت نوح بن منصور سامانی (365 - 386 هجری قمری) بخارا را در سال 382 هجری قمری فتح کرد، لیکن هنوز چندی از فتح بخارا نگذشته بود که بیمار شد و از بخارا بیرون رفت و راه ترکستان پیش گرفت و در عرض راه در سال 383 هجری قمری وفات یافت، سلطان محمود غزنوی را با هارون مناظره ای کتبی در مورد مسائل دینی اتفاق افتادکه محمد بن عبده شاعر نامی قرن چهارم هجری دبیر هارون بن سلیمان به سوءالات سلطان محمود پاسخ گفت، نظامی عروضی در چهارمقاله جریان این واقعه را چنین آورده: آورده اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه اﷲ روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که، قال اﷲتعالی: اًن ّ أکرمکم عنداﷲ أتقیکم، و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده اند که این تقیه از جهل میفرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی بازپس تر نه، و کلام ناآفریده گواهی همی دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر: و الذین أوتوا العلم درجات، پس همی خواهیم که ائمه ولایت ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل خاقان از ضروریات اینقدر خبر دهند که: نبوت چیست ؟ ولایت چیست ؟ دین چیست ؟ اسلام چیست ؟ ایمان چیست ؟ احسان چیست ؟تقوی چیست ؟ امر به معروف چیست ؟ نهی از منکر چیست ؟ صراط چیست ؟ میزان چیست ؟ رحم چیست ؟ شفقت چیست ؟ عدل چیست ؟ فضل چیست ؟ چون این نامه به حضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت، ائمۀ ماوراءالنهر رااز دیار و بلاد خواند، و در این معنی با ایشان مشورت کرد، و چند کس از کبار و عظام ائمۀ ماوراءالنهر قبول کردند که هر یک در این باب کتابی کنند و در اثناءسخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند، و بر این چهار ماه زمان خواستند، و این مهلت به انواع مضر همی بود، چه از همه قویتر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد أئمه تا محمد بن عبده الکاتب که دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود، گفت: من این سوءالات را در دو کلمه جواب کنم، چنانکه افاضل اسلام و اماثل مشرق چون بینند در محل رضا و مقر پسند افتد، پس قلم برگرفت و در پایان مسائل بر طبق فتوای بنوشت که: قال رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم: التعظیم لامراﷲ و الشفقه علی خلق اﷲ، همه ائمۀ ماوراءالنهر انگشت به دندان گرفتند و شگفتیها نمودند وگفتند: اینت جوابی کامل و اینت لفظی شامل، و خاقان عظیم برافروخت که به دبیر کفایت شد و به ائمه حاجت نیفتاد، و چون به غزنین رسید همه بپسندیدند، (چهارمقالۀ عروضی چ 3 ص 41 و تعلیقات چهارمقاله ص 39 و 67) ابن سلیمان بن منصور، صاحب تاریخ الحکماء در شرح حال یوحنابن ماسویه داستانی آورده که به مناسبتی ذکری از هارون بن سلیمان رفته است، برای اطلاع بیشتر رجوع به تاریخ الحکماء قفطی صص 390-391و عیون الانباء فی طبقات الاطباء ج 1 صص 180-181 شود
ابن سلیمان، شهاب الدوله بغراخان، اولین پادشاه از ملوک ترک ماوراءالنهر معروف به خانیۀ افراسیابیه یاایلیک خانیه است، بغراخان لقب ترکی اوست و لقب اسلامی وی که ظاهراً از دارالخلافۀ بغداد برای او فرستاده بوده اند شهاب الدوله بود، نام بغراخان به قول ابن الاثیر ’هارون بن سلیمان’ و به قول ابن خلدون ’هارون بن فرخان (قزاخان ؟) علی’ بوده است، وی بلاساغون و کاشغر و سایر بلاد ترکستان شرقی را تا حدود چین در تصرف داشت وپایتخت او شهر بلاساغون بود، ابوعلی محمد بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور فرمانفرما و سپهسالار خراسان با هارون داخل عهد سری شده او را به تسخیر بخارا تشویق کرد و با او قرار تقسیم ممالک سامانی را گذاشت، هارون چند بار با پادشاهان سامانی جنگ کرد و در مرتبۀ آخر در دورۀ سلطنت نوح بن منصور سامانی (365 - 386 هجری قمری) بخارا را در سال 382 هجری قمری فتح کرد، لیکن هنوز چندی از فتح بخارا نگذشته بود که بیمار شد و از بخارا بیرون رفت و راه ترکستان پیش گرفت و در عرض راه در سال 383 هجری قمری وفات یافت، سلطان محمود غزنوی را با هارون مناظره ای کتبی در مورد مسائل دینی اتفاق افتادکه محمد بن عبده شاعر نامی قرن چهارم هجری دبیر هارون بن سلیمان به سوءالات سلطان محمود پاسخ گفت، نظامی عروضی در چهارمقاله جریان این واقعه را چنین آورده: آورده اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه اﷲ روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که، قال اﷲتعالی: اًن َّ أکرمکم عنداﷲ أتقیکم، و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده اند که این تقیه از جهل میفرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی بازپس تر نه، و کلام ناآفریده گواهی همی دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر: و الذین أوتوا العلم درجات، پس همی خواهیم که ائمه ولایت ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل خاقان از ضروریات اینقدر خبر دهند که: نبوت چیست ؟ ولایت چیست ؟ دین چیست ؟ اسلام چیست ؟ ایمان چیست ؟ احسان چیست ؟تقوی چیست ؟ امر به معروف چیست ؟ نهی از منکر چیست ؟ صراط چیست ؟ میزان چیست ؟ رحم چیست ؟ شفقت چیست ؟ عدل چیست ؟ فضل چیست ؟ چون این نامه به حضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت، ائمۀ ماوراءالنهر رااز دیار و بلاد خواند، و در این معنی با ایشان مشورت کرد، و چند کس از کبار و عظام ائمۀ ماوراءالنهر قبول کردند که هر یک در این باب کتابی کنند و در اثناءسخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند، و بر این چهار ماه زمان خواستند، و این مهلت به انواع مضر همی بود، چه از همه قویتر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد أئمه تا محمد بن عبده الکاتب که دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود، گفت: من این سوءالات را در دو کلمه جواب کنم، چنانکه افاضل اسلام و اماثل مشرق چون بینند در محل رضا و مقر پسند افتد، پس قلم برگرفت و در پایان مسائل بر طبق فتوای بنوشت که: قال رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم: التعظیم لامراﷲ و الشفقه علی خلق اﷲ، همه ائمۀ ماوراءالنهر انگشت به دندان گرفتند و شگفتیها نمودند وگفتند: اینت جوابی کامل و اینت لفظی شامل، و خاقان عظیم برافروخت که به دبیر کفایت شد و به ائمه حاجت نیفتاد، و چون به غزنین رسید همه بپسندیدند، (چهارمقالۀ عروضی چ 3 ص 41 و تعلیقات چهارمقاله ص 39 و 67) ابن سلیمان بن منصور، صاحب تاریخ الحکماء در شرح حال یوحنابن ماسویه داستانی آورده که به مناسبتی ذکری از هارون بن سلیمان رفته است، برای اطلاع بیشتر رجوع به تاریخ الحکماء قفطی صص 390-391و عیون الانباء فی طبقات الاطباء ج 1 صص 180-181 شود